مفرد مونث بي مخاطب!

ساخت وبلاگ
امشب آنقدر غمگینم که خیال می کنم همه ی دنیا علیه من هستند. درست حس بچه هایی را دارم که خیال می کنند توی کلاس همه پشت سرشان حرف می زنند. دلم می خواهد کز کنم توی خودم و دیگر مدرسه نروم. دلم می خواهد تک تک بچه ها بیفتند زمین و پایشان بشکند. دلم می خواهد دفتر مشق تمام بچه ها پاره شود. دلم می خوهد دنیا ا مفرد مونث بي مخاطب!...
ما را در سایت مفرد مونث بي مخاطب! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmasiha2905 بازدید : 198 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 4:52

بودن با لرد مثل زندگی در دهه 90 میلادی بود. قدیمی، کهنه، اندکی زرد و همه چیز انگار در خانه های پهن و بزرگ و پر از خرت و پرت های ریز و درشت و به درد نخور آمریکایی می گذشت. همه ی دیدار های جذاب با آدم های خاص نصیب لرد می شد و من زنی بودم با شلوار جین گشاد و موهای درست کرده با "تافت" - که اتفاقا مد آنر مفرد مونث بي مخاطب!...
ما را در سایت مفرد مونث بي مخاطب! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmasiha2905 بازدید : 177 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 4:52

ازینکه آدم ها فکر کنن من نوشته هام هستم و نوشته هام منن، می ترسم...

این همون ترسیه که احتمالا باعث میشه هیچ وقت کتابی چاپ نکنم...

+  شنبه چهارم دی ۱۳۹۵| 13:38 | مفرد مونث بي مخاطب!  |
مفرد مونث بي مخاطب!...
ما را در سایت مفرد مونث بي مخاطب! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmasiha2905 بازدید : 173 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 4:52

برف آمده بود. همه جا سفید نبود اما آنقدی برف آمده بود که وقت راه رفتن توی خیابان صدای له شدن برف زیر پای آدم به گوش برسد. رفته بودم اداره ی پست و تازه برگشته بودم خانه. کلید را از کیفم دراوردم و خواستم در را باز کنم  که گفت: چرا؟ترسیدم! صدای گرفته ای بود. انگار صورتی را با پارچه پوشانده باشند؟ جا خ مفرد مونث بي مخاطب!...
ما را در سایت مفرد مونث بي مخاطب! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmasiha2905 بازدید : 168 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 4:52

به عنوان یک نویسنده که نه، اما حداقل به عنوان کسی که روزگاری از راه نوشتن ارتزاق کرده است، می خواهم به نویسنده های جوان تر، یک توصیه کنم. می خواهم بگویم برای قلمتان بیش ازین ارزش قائل باشید که فقط وقتی حال خوشی ندارید شروع کنید به نوشتن. این یعنی نوشتن برای شما بشود افیون. بشود یک مخدر که آرامتان کن مفرد مونث بي مخاطب!...
ما را در سایت مفرد مونث بي مخاطب! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmasiha2905 بازدید : 169 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 4:52

- چطور میشه یه آدم همیشه توی بهارش باشه؟ - چرا باید همیشه توی بهارش باشه؟ - خوبه. نیست؟ - نه... من فکر می کنم هر فصلی قشنگی خودشو داره. - یعنی می گی آدم تلاش کنه که توی پاییز زندگیش باشه مثلا؟ - میگم یعنی کاش بشه که آدم همیشه دم صبح باشه. هر فصلی که باشه، دم صبحش قشنگه. - قشنگه... دم صبح قشنگه...  مفرد مونث بي مخاطب!...
ما را در سایت مفرد مونث بي مخاطب! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmasiha2905 بازدید : 164 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 4:52

افسردگی پرنده ای بزرگ و آبیست. پرنده ای که آنقدر بزرگ است که ما زیر سایه ی سیاهش گم‌می شویم.
برچسب: از اعماق
+  چهارشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۹۶| 1:9 | مفرد مونث بي مخاطب!  |
مفرد مونث بي مخاطب!...
ما را در سایت مفرد مونث بي مخاطب! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmasiha2905 بازدید : 141 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 4:52

حالا که تنها توی هال نشسته ام و خانه بوی خواب می دهد، حالا که اولین بار است این شب را جایی نمی روم، حالا دارم  می فهمم که چرا توبه، یکی از ابواب عرفان است... امسال ظاهرا آدم بهتری بودم. کار بد بزرگی در زندگی ام نکردم، اما در حقیقت کار خاصی در زندگی ام نکردم. امسال از آن آدم ها بودم که بودن و نبودنشا مفرد مونث بي مخاطب!...
ما را در سایت مفرد مونث بي مخاطب! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmasiha2905 بازدید : 149 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 4:52